زهرا رهنورد با ارسال نامه ای به صادق لاریجانی حملات اخیر نیروهای لباس شخصی و بسیج به محل سکونت مهدی کروبی را محکو م کرده است و در جایگاه مدعی العموم به ایت الله لاریجانی گفته است : همه ی ما در برابر سرنوشت مردم مسئولیم .
ودر ادامه نوشته است : آقای لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات این بار خواست من به عنوان مدعی العموم ریشه ای و بنیادی است و با اشاره به خسارات وارده به منزل مهدی کروبی بیان داشته است :هر ناظری از این همه شعبان بی مخیسم که هرگز جرم محسوب نشده و کسی پیگیرش نبوده است در شگفت می ماند . رهنورد به عنوان مدعی العموم از لاریجانی خواسته است :
.یکبار برای همیشه در رسانه ملی و سایر رسانه ها ظاهر شوید و شجاعانه همه این رفتارها را از آمران و عاملان محکوم و سپس آنهارا مجازات کنید
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
جناب آیت الله لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات
باسلام
آنچه موجب شد به عنوان زنی در قامت مدعی العموم ، این نامه را با یک درخواست فوری برای شما بنویسم مسئولیتی است که حضرت علی (ع)برعهده مان گذاشته ، آنجا که می فرمایند «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته »همه ی ما در برابر سرنوشت مردم مسئولیم .
همچنین مولایمان از آگاهان خواسته است که حق مظلوم را از ظالم بستانند و البته بار امانتی است که قرآن کریم بر دوشمان نهاده تا آنجا که در پیکر کوچکمان که در مقابل کوهها و آسمانها قدر و هندسه ای ندارد ،سنگین ترین مسئولیتها را به ودیعه نهاده است .
بدین ترتیب است که هریک از ما مدعی العموم هستیم و دادستانی هستیم که بدون حکمی مکتوب و مضبوط از سوی مقامات و عالی رتبگان ،بلکه و اما با انتخابی و انتصابی از سوی وجدان بیدارمان که محصول روحی الهی است ، وظیفه داریم حق را بیان کنیم و داد مظلوم را بستانیم .حوادث یکسال اخیر سرکوب ها بویژه هتاکی ها و شعبان بی مخیسم رایج روز قدس مرا بر آن داشت که حق ملت را به زبانی دیگر بازگو کنم .
شما در مقام قاضی القضات اگر بخواهید می توانید یکبار برای همیشه زخمهای ملت را مرهم نهید و از ریشه درمان کنید .
هنگامی که به مسئولیت قاضی القضاتی می اندیشم ،برخود می لرزم، خدایا این چه مسئولیت سنگینی است که برعهده انسانها گذارده ای و اگر او از عهده این مسئولیت برآید خوشا به حالش و اما اگر از مسئولیت پرهیز کند یا بترسد؟…واسفا بر حال او
آقای لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات
در حالیکه به حکم طبیعت شبها پرنده ها طبق ناموس الهی ، در آشیانه هایشان آرمیده اند و روزها آزادانه به هرکجا پرواز می کنند ، به حکم سرکوب گران مردم ،آزادیخواهان و خانواده هایشان و بیوت علما و مبارزان و اخیرا مساجد نیزامنیت و آرامشی ندارند.
دادخواهی من برای انسانها ،خانواده ها و بیت هایی است که در این یکسال بصورتهای مختلف در معرض تهاجم وحشیانه قرار گرفته اند ،من مدعی العموم این ملتم زیرا می دانم و دیده ام که از لکه های ننگ اقتدار گرایی ،حملات بی رحمانه ی شبانه و روزانه به خانه های مردم به عنوان دستگیری آزادی خواهان ، نه تنها آزادی بلکه حق حیات شهروندی خانواده هاست که پایمال می شود، به راستی چه مصیبتی به روزگار ملت وارد شده است .
به جرم اینکه فردی اعتراضی به حاکمیت دارد یا فردی از خانواده با حاکمیت مخالف است ، خانه را زیر و رو وکتابخانه و وسایل شخصی را برای بدست آوردن مدرکی ، نشانی ، علامتی و عکسی ویران و به گنجه ها و لباسهای خصوصی زنان و جوانان دست یافته و به حریم خصوصی آنان تجاوز می کنند ،پرده های اخلاق را می درند تا زنی را، مادری را پدری را ،دختری را و پسری را دستگیر کنند و در این روند کودکان خردسال از ترس یا از فراق مادرانشان همچون بید می لرزند یا ضجه می زنند و گاه اگر فرد مورد نظر در خانه نباشد کسان او را به گروگان می گیرند .بدتر ازهمه درد اسیری است . در زندان نیز مدام زندانیان را به گروگان گرفتن و تجاوز به همسر و فرزند تهدیدی می کنند . در این هجمه بی امان بسیاری از زندانیان سیاسی با این روشها دستگیر شده اند و خانواده های آنها در بی خبری از فرزندانشان هاجر وار به این سو و آن سو سرگردان بوده اند.
کجای این اقدامات اسلامی و انسانی است؟ یا نشانگر مدنیتی است که انسان پس از هزارها سال برای رسیدن به آن تلاش کرده است ؟
اما حمله به خانه های شخصیتهای مخالف حاکمیت این زنجیره مخوف را تکمیل می کند .
یورش کینه توزانه و وحشیانه به بیت آقایان منتظری،صانعی ،دستغیب و امثالهم و این بار نیز حمله به خانه آقای کروبی دردهای ملت را تکمیل و صبر همه را به انتها رسانده است .شعبان بی مخیسم گویی روش ثابت نهادهای امنیتی و قضایی در این یکساله اخیر بوده که به اشکالی مختلف عمل می کند.
در چنین شرایطی چه انتظاری دارید که جامعه راست و سالم بماند ، وقتی اراذل و اوباش سینه زنان و بر سرکوبان با ذکر حسین و زهرا و حیدر در خوابگاه ها به دانشجویان حمله کرده ،فرزندان ملت را می زنند و از طبقات بالا به حیاط پرتاب می کنند یا به روی مردم بی دفاع و اهالی خانواده روحانیت تیراندازی می کنند ، اما آزادگان و مومنان حقیقی در زندانهای مخوف و بی بهداشت و بی قانون از تمامی حقوق خود محروم و در دخمه های انفرادی به گناه راستی و پاکی و صداقت می پوسند ؟
امروز مذهب به جنگ ملت و مذهب می رود و خدا می داند و تاریخ که انتهای این جنگ به کجا خواهد کشید؟
به تازگی در دیدار از خانه و خانواده آقای کروبی و همسر مکرمشان که هردو از اسوه های کشور و فرزندان ایثارگرشان نمونه های خدمت به دانش و ملتند ، با ویرانه ای روبرو شدم که بی درنگ مرا به یاد خیمه های در آتش سوخته کربلا انداخت . تاریخ دردآور و گوش آشنایی که تکرار شده و چشم را نیز به آن وقایع آشنا می کرد. صحنه، صحنه کارزار بود.شیشه ها شکسته ،درها منهدم شده و دیوارها وآسانسورها مجروح از گلوله های مختلف و رنگارنگ ، پنجره ها خرد شده و خاطره محافظ فداکاری یکه و تنها که بر اثر ضربات زیر مشت و لگد مهاجمان له شده و به حال کما رفته است و علاوه بر همه صدای های مهیب، فحش ها و اهانتهایی که به اهالی خانه نثار شده به گونه ای تلخ و سیاه خود را نشان می داد ،خاطره ای که در و دیوار از گذشت لحظات تلخش می لرزد و هر ناظری از این همه شعبان بی مخیسم که هرگز جرم محسوب نشده و کسی پیگیرش نبوده است در شگفت می ماند .
چه خبر شده؟ آیا جنگ ایران وصدام است یا خانواده ای بی دفاع و مظلوم ،اسیر اراذل و اوباش شده اند .اراذلی سیه پوش که به طور قطع از سوی بخشی از حاکمیت ، تجهیز و روانه کارزار ناعادلانه و یکسویه خود با مدافعان حق ملت شده اند .
برای قاضی القضات این یکی از همان نقاط حساسی است که خداوند فرموده « ان ربک لبالمرصاد » بطور قطع خداوند درکمینگاه است .
از شما انتظار می رود پیش از آنکه دست انتقام الهی وارد معرکه شود و خشک و تر را بسوزاند دستگاه قضا وارد عمل شده و به حکم وظیفه داد مردم بستاند .
شما خوب می دانید مقام قاضی القضاتی نه تنها در اسلام بلکه در قاموس بین المللی رساندن حق به حق دار است نه حفظ حاکمیت … همان حقی که به فرموده حضرت علی (ع) هنگام توصیف آسانترین و هنگام عمل در زمره سخت ترین و پیچیده ترین اجرائیات است .تا کی باید درمرگ قانون و قانون گرایی به سوگ بنشینیم ؟ و شاهد مثله شدن حق باشیم .
این بار خواست من به عنوان مدعی العموم ریشه ای و بنیادی است .یکبار برای همیشه در رسانه ملی و سایر رسانه ها ظاهر شوید و شجاعانه همه این رفتارها را از آمران و عاملان محکوم و سپس آنهارا مجازات کنید.شاید تا حدودی و البته نه کامل این لکه ننگ شعبان بی مخی ، قانون شکنی ، تجاوز گری و سرکوب که در کشور ما به شکلهای مختلف تبدیل به فرهنگ رفتاری دربرابر مخالفان شده و هردم به وسعت و شدت آن افزوده می شود پاک شود و در عین حال حیثیت دستگاه قضا به عنوان قوه ای مستقل و حق مدار اعاده گردد و مهمتر از همه مردم آزاد باشند که با فکر و اندیشه دلخواه خود زندگی کنند و حاکمیت را نقد کنند بدون آنکه جواب چنین زیستنی که طبیعی و به حق است ،مشت ، باتوم ، تجاوز و شکنجه و گلوله باشد.
ودر ادامه نوشته است : آقای لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات این بار خواست من به عنوان مدعی العموم ریشه ای و بنیادی است و با اشاره به خسارات وارده به منزل مهدی کروبی بیان داشته است :هر ناظری از این همه شعبان بی مخیسم که هرگز جرم محسوب نشده و کسی پیگیرش نبوده است در شگفت می ماند . رهنورد به عنوان مدعی العموم از لاریجانی خواسته است :
.یکبار برای همیشه در رسانه ملی و سایر رسانه ها ظاهر شوید و شجاعانه همه این رفتارها را از آمران و عاملان محکوم و سپس آنهارا مجازات کنید
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
جناب آیت الله لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات
باسلام
آنچه موجب شد به عنوان زنی در قامت مدعی العموم ، این نامه را با یک درخواست فوری برای شما بنویسم مسئولیتی است که حضرت علی (ع)برعهده مان گذاشته ، آنجا که می فرمایند «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته »همه ی ما در برابر سرنوشت مردم مسئولیم .
همچنین مولایمان از آگاهان خواسته است که حق مظلوم را از ظالم بستانند و البته بار امانتی است که قرآن کریم بر دوشمان نهاده تا آنجا که در پیکر کوچکمان که در مقابل کوهها و آسمانها قدر و هندسه ای ندارد ،سنگین ترین مسئولیتها را به ودیعه نهاده است .
بدین ترتیب است که هریک از ما مدعی العموم هستیم و دادستانی هستیم که بدون حکمی مکتوب و مضبوط از سوی مقامات و عالی رتبگان ،بلکه و اما با انتخابی و انتصابی از سوی وجدان بیدارمان که محصول روحی الهی است ، وظیفه داریم حق را بیان کنیم و داد مظلوم را بستانیم .حوادث یکسال اخیر سرکوب ها بویژه هتاکی ها و شعبان بی مخیسم رایج روز قدس مرا بر آن داشت که حق ملت را به زبانی دیگر بازگو کنم .
شما در مقام قاضی القضات اگر بخواهید می توانید یکبار برای همیشه زخمهای ملت را مرهم نهید و از ریشه درمان کنید .
هنگامی که به مسئولیت قاضی القضاتی می اندیشم ،برخود می لرزم، خدایا این چه مسئولیت سنگینی است که برعهده انسانها گذارده ای و اگر او از عهده این مسئولیت برآید خوشا به حالش و اما اگر از مسئولیت پرهیز کند یا بترسد؟…واسفا بر حال او
آقای لاریجانی ریاست قوه قضائیه و قاضی القضات
در حالیکه به حکم طبیعت شبها پرنده ها طبق ناموس الهی ، در آشیانه هایشان آرمیده اند و روزها آزادانه به هرکجا پرواز می کنند ، به حکم سرکوب گران مردم ،آزادیخواهان و خانواده هایشان و بیوت علما و مبارزان و اخیرا مساجد نیزامنیت و آرامشی ندارند.
دادخواهی من برای انسانها ،خانواده ها و بیت هایی است که در این یکسال بصورتهای مختلف در معرض تهاجم وحشیانه قرار گرفته اند ،من مدعی العموم این ملتم زیرا می دانم و دیده ام که از لکه های ننگ اقتدار گرایی ،حملات بی رحمانه ی شبانه و روزانه به خانه های مردم به عنوان دستگیری آزادی خواهان ، نه تنها آزادی بلکه حق حیات شهروندی خانواده هاست که پایمال می شود، به راستی چه مصیبتی به روزگار ملت وارد شده است .
به جرم اینکه فردی اعتراضی به حاکمیت دارد یا فردی از خانواده با حاکمیت مخالف است ، خانه را زیر و رو وکتابخانه و وسایل شخصی را برای بدست آوردن مدرکی ، نشانی ، علامتی و عکسی ویران و به گنجه ها و لباسهای خصوصی زنان و جوانان دست یافته و به حریم خصوصی آنان تجاوز می کنند ،پرده های اخلاق را می درند تا زنی را، مادری را پدری را ،دختری را و پسری را دستگیر کنند و در این روند کودکان خردسال از ترس یا از فراق مادرانشان همچون بید می لرزند یا ضجه می زنند و گاه اگر فرد مورد نظر در خانه نباشد کسان او را به گروگان می گیرند .بدتر ازهمه درد اسیری است . در زندان نیز مدام زندانیان را به گروگان گرفتن و تجاوز به همسر و فرزند تهدیدی می کنند . در این هجمه بی امان بسیاری از زندانیان سیاسی با این روشها دستگیر شده اند و خانواده های آنها در بی خبری از فرزندانشان هاجر وار به این سو و آن سو سرگردان بوده اند.
کجای این اقدامات اسلامی و انسانی است؟ یا نشانگر مدنیتی است که انسان پس از هزارها سال برای رسیدن به آن تلاش کرده است ؟
اما حمله به خانه های شخصیتهای مخالف حاکمیت این زنجیره مخوف را تکمیل می کند .
یورش کینه توزانه و وحشیانه به بیت آقایان منتظری،صانعی ،دستغیب و امثالهم و این بار نیز حمله به خانه آقای کروبی دردهای ملت را تکمیل و صبر همه را به انتها رسانده است .شعبان بی مخیسم گویی روش ثابت نهادهای امنیتی و قضایی در این یکساله اخیر بوده که به اشکالی مختلف عمل می کند.
در چنین شرایطی چه انتظاری دارید که جامعه راست و سالم بماند ، وقتی اراذل و اوباش سینه زنان و بر سرکوبان با ذکر حسین و زهرا و حیدر در خوابگاه ها به دانشجویان حمله کرده ،فرزندان ملت را می زنند و از طبقات بالا به حیاط پرتاب می کنند یا به روی مردم بی دفاع و اهالی خانواده روحانیت تیراندازی می کنند ، اما آزادگان و مومنان حقیقی در زندانهای مخوف و بی بهداشت و بی قانون از تمامی حقوق خود محروم و در دخمه های انفرادی به گناه راستی و پاکی و صداقت می پوسند ؟
امروز مذهب به جنگ ملت و مذهب می رود و خدا می داند و تاریخ که انتهای این جنگ به کجا خواهد کشید؟
به تازگی در دیدار از خانه و خانواده آقای کروبی و همسر مکرمشان که هردو از اسوه های کشور و فرزندان ایثارگرشان نمونه های خدمت به دانش و ملتند ، با ویرانه ای روبرو شدم که بی درنگ مرا به یاد خیمه های در آتش سوخته کربلا انداخت . تاریخ دردآور و گوش آشنایی که تکرار شده و چشم را نیز به آن وقایع آشنا می کرد. صحنه، صحنه کارزار بود.شیشه ها شکسته ،درها منهدم شده و دیوارها وآسانسورها مجروح از گلوله های مختلف و رنگارنگ ، پنجره ها خرد شده و خاطره محافظ فداکاری یکه و تنها که بر اثر ضربات زیر مشت و لگد مهاجمان له شده و به حال کما رفته است و علاوه بر همه صدای های مهیب، فحش ها و اهانتهایی که به اهالی خانه نثار شده به گونه ای تلخ و سیاه خود را نشان می داد ،خاطره ای که در و دیوار از گذشت لحظات تلخش می لرزد و هر ناظری از این همه شعبان بی مخیسم که هرگز جرم محسوب نشده و کسی پیگیرش نبوده است در شگفت می ماند .
چه خبر شده؟ آیا جنگ ایران وصدام است یا خانواده ای بی دفاع و مظلوم ،اسیر اراذل و اوباش شده اند .اراذلی سیه پوش که به طور قطع از سوی بخشی از حاکمیت ، تجهیز و روانه کارزار ناعادلانه و یکسویه خود با مدافعان حق ملت شده اند .
برای قاضی القضات این یکی از همان نقاط حساسی است که خداوند فرموده « ان ربک لبالمرصاد » بطور قطع خداوند درکمینگاه است .
از شما انتظار می رود پیش از آنکه دست انتقام الهی وارد معرکه شود و خشک و تر را بسوزاند دستگاه قضا وارد عمل شده و به حکم وظیفه داد مردم بستاند .
شما خوب می دانید مقام قاضی القضاتی نه تنها در اسلام بلکه در قاموس بین المللی رساندن حق به حق دار است نه حفظ حاکمیت … همان حقی که به فرموده حضرت علی (ع) هنگام توصیف آسانترین و هنگام عمل در زمره سخت ترین و پیچیده ترین اجرائیات است .تا کی باید درمرگ قانون و قانون گرایی به سوگ بنشینیم ؟ و شاهد مثله شدن حق باشیم .
این بار خواست من به عنوان مدعی العموم ریشه ای و بنیادی است .یکبار برای همیشه در رسانه ملی و سایر رسانه ها ظاهر شوید و شجاعانه همه این رفتارها را از آمران و عاملان محکوم و سپس آنهارا مجازات کنید.شاید تا حدودی و البته نه کامل این لکه ننگ شعبان بی مخی ، قانون شکنی ، تجاوز گری و سرکوب که در کشور ما به شکلهای مختلف تبدیل به فرهنگ رفتاری دربرابر مخالفان شده و هردم به وسعت و شدت آن افزوده می شود پاک شود و در عین حال حیثیت دستگاه قضا به عنوان قوه ای مستقل و حق مدار اعاده گردد و مهمتر از همه مردم آزاد باشند که با فکر و اندیشه دلخواه خود زندگی کنند و حاکمیت را نقد کنند بدون آنکه جواب چنین زیستنی که طبیعی و به حق است ،مشت ، باتوم ، تجاوز و شکنجه و گلوله باشد.