۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

شهرام امیری : رهبرا در زندان های امریکا به جز شما به هیچ چیز فکر نمی کردم



شهرام امیری عصر امروز با  خامنه ای دیدار داشت . در این دیدار که در فضای صمیمی و نشاط اوری صورت گرفت . خامنه ای با دراغوش کشیدن  شهرام امیری  در بدو ورود  اقای امیری کنار خود نشاند که گریه های بی امان امیری تا انتهای دیدار قطع نمی شد .خامنه ای ضمن  سرباز هسته ای خواندن  شهرام امیری  وبا  تمجید از دلاورمردیهای فرزند هسته ای او را مورد تفقد قرار داد.

شهرام امیری دانشمند هسته ای  جمهوری اسلامی ایران که توسط عوامل اطلاعاتی سیا و استخبارات عربستان در مناسک حج ابراهیمی سال گذشته  ربایش شده بود و به امریکا منتقل شده بود . توانست از شکنجه های طاقت فرسای زندانهای امریکا جان سالم بدر ببرد و به سفارت پاکستان در امریکا  پناهنده شود  و بلافاصله به ایران برگردد.

در ابتدای این دیدار شهرام امیری  داستان خود و  چگونگی ربوده شدن  را برای خامنه ای بازگو کرد .

شهرام امیری با بغض گفت :

 از زمانی متوجه شدم که دنبال من هستند که در طواف خانه خدا  بودم که یک مو بور به شدت من را تعقیب می کرد و من اهمیت چندانی ندادم و بعد از طواف برای استراحت به چادر رفتم که   یه دفعه از سمت چادر بقلی همان مامور مو بور  سیا و یک مامور استخبارات عربستان به سمت من حمله کردند و با یک امپول من را بیهوش کردند و وقتی چشم باز کردم در اریزونای امریکا بودم .
امریکاییها من را به شدت شکنجه می دادند و فحش های بد می دادند و برای خراب کردن روحیه من به شما فحش می دادند  و می گفتند اعتراف کن که دانشمند هسته ای هستی و باید در فیلم اعتراف کنی و برنامه صلح امیز هسته ای جمهوری اسلامی را خطرناک و جنگی معرفی کنی . که من توانستم با خدعه بگویم که دانشمند بهداشتی هستم ولی انها زیر بار نمی رفتند و هی شکنجه می دادند . رهبرا در زندان و زیر شنکنجه امریکاییان به جز شما به هیچ چیز فکر نمی کردم . اگر یاد شما نبود خود را می باختم ولی در این یک سال که شکنجه شدم  امریکاییها   نتوانستند به ان چه می خواهند برسند و در اخر  پس از انکه شکنجه بر من سازگار نبود پیشنهاد 500 میلیون دلاری کردند و وعده  فرمانداری ایالت کالیفرنیا را به من دادند که من تنها به شما و سربلندی جمهوری اسلامی می اندیشیدم و پشنهادشان را هم رد کردم  و به قدری از سرسختی من تعجب کرده بودند که یکی از زندانبان و یکی از بازجویان در دم مسلمان شدند و با کمک همین تواب شدگان امریکایی توانستم فرار کنم و چند پیام ویدویی برای هم وطنانم بفرستم و در اخرین مرحله خودم را به واشنگتن برسانم و به دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی که در سفارت پاکستان قرار دارد برسانم . و از اینکه به حضور شما نایل شدم در پوست خود نمی گنجم .( که در اینجا گریه امان نداد و در اغوش رهبر افتادند )

در ادامه خامنه ای که خود را از اغوش امیری جدا می کرد در لحنی قاطع گفت :

شهرام جان ا زاینکه در طول اسارت از خود شکیبایی به خرج دادید و در دفاع از ارمانهای انقلاب اسلامی مجاهدت کردید و با نیتی الهی و عزمی راسخ در این راه پرتلاطم گام نهادید کمال تشکر رادارم . شما سرباز هسته ای و دلاور مردی درعرصه اتم هستید که توانستید از امتحان الهی به خوبی و سلامت بیرون بیایید .  امریکاییان که مدعی حقوق بشر هستند جز یاوه گویی و خیانت  برای بشریت  هیچ چیز به ارمغان نیاورده اند . به فضل الهی که تقاص این بی قانونی و ربایشها را خواهند داد . تعجب اینجاست که این کشور مدعی ابر قدرتی در جهان و مدافع حقوق بشر است . تا زمانیکه  ملت ازاد ایران  در جهان جلوی زیاده خواهی غرب را می گیرد اینها باید متوسل  این شیوهای ترویستی کثیف و مذبوحانه شوند که جز سیاهی وننگ برایشان چیزی در بر ندارد . اینک که فرزند هسته ایم به میهن اسلامی بازگشته ای بسیار مسرور هستم و به یاری امام زمان  فعالیتهای هسته ای با قاطعیت بیشتری ادامه میابد .

در اخر بار دیگر شهرام امیری در اغوش گرم رهبر جای گرفتند و بر چفیفه خامنه ای اشکهایشان را مالیدند