دیدار احمدی نژاد از لبنان و هیاهوئی که جمهوری اسلامی ایران انتظار داشت پیرامون آن به راه افتد تا بتواند از آن بهره برداری تبلیغاتی کند، در کنار نکوهش های بین المللی، با واکنش هائی نیز از جانب ایرانیان روبرو گردید.
با آن که در داخل ایران، حکومت اجازه نمی دهد کسی نسبت به این سفر جنجالی، که بی تردید به ضرر مردم لبنان و به زیان منافع ملی ایران بوده، زبان به انتقاد بگشاید، ولی شماری از ایرانیان توانستند دیدگاه های انتقادی خود را توسط رایانامه (ای میل) برای "همدمی" بفرستند و برخی دیگر نیز در تماس با رادیوها و یا تلویزیون های فارسی زبان برون مرزی، و یا با ارسال واکنش برای تارنماهائی که مطالبی در این رابطه انتشار داده بودند، دیدگاه های خود را بیان داشتند.
«آنانی که فرق بین مسجد الاقصی و مسجد عمر را
نمی دانند، در حمایت از قضیه فلسطین دکان باز کرده اند»
یک کاربر "همدمی" با نام مستعار "تلاشگر خواهان صلح" در پیام خود نوشت:
«امشب (پنج شنبه 22 مهرماه – 14 اکتبر)، هنگامی که تصویری از شهرک "بنت جبیل" در جنوب لبنان دیدم که ظاهرا یک ماکت بزرگ "مسجد الاقصی" را در آن جا ساخته اند تا با این وسیله مسلمانان و به ویژه شیعیان لبنان را علیه اسرائیل بشورانند، واقعا دلم از عمق ناآگاهی و نادانی آن ها به درد آمد. آن گنبد طلائی و ساختمان هشت ضلعی که نشان دادند، مسجدی است که به عمر نسبت داده می شود و قبة الصخره نامیده می شود. درست است که این مسجد در فاصله چند متری از "مسجد الاقصی" قرار دارد و گنبد زرین آن، همراه با ساختمان ویژه مسجد، توجه همگان را به خود جلب می کند و به یکی از نمادهای جهان اسلام و سرزمین فلسطین (اسرائیل) مبدل شده، ولی مسجد الاقصی گنبد سیمین (نقره ای) دارد و هر کودک دبستانی تفاوت بین این دو مسجد را درک می کند.
«روح الله خمینی تا روز مرگ خود، تصویر بزرگ مسجد عمر را در تالار جماران پشت سر خود آویخته بود و نمی دانست که این مسجد به عمر بن الخطاب نسبت داده شده که شیعیان این چنین او را دشمن می دانند و به او توهین می کنند و ناسزا می گویند. یادم می آید که شما در یک سال پیش این اشتباه بزرگ حکومت ایران را بین دو مسجد عمر و الاقصی در مقاله ای تذکر دادید و انتظار می رفت که آن ها به غلط خود پی برده و از تکرار آن خودداری ورزند و امشب در گزارش های تلویزیونی خارجی دیدم که دوباره همان اشتباه را تکرار کرده و ماکت بزرگی را ساخته اند که در واقع نشان و یادآوری یکی از خلفای راشدین است که شیعیان او را لعنت می کنند.
«من گرچه در یک خانواده شیعه متولد شده ام، ولی به باورهای دینی همگان، از مسیحی و یهودی گرفته تا وهابی یا اهل تسنن احترام می گذارم. مسجد قبة الصخره نیز از دیدگاه من مکان مقدس و عبادتگاه الله است و باید محترم شناخته شود. ولی این اشتباه سران جمهوری اسلامی بین الاقصی و و مسجد عمر، از عمق ناآگاهی آنان پرده بر می دارد و یک بار دیگر نشان می دهد که آنان، نه مسلمان شیعه خوبی هستند و نه دلشان برای ملت لبنان سوخته است،بلکه تنها یک دکان باز کرده اند».
«مشکل، تنها احمدی نژاد یا سپاه نیست، بلکه
مشکل، کل ساختار سیاسی و مرامی رژیم است»
کاربر دیگری با امضای "کورش از تهران" نوشت:
«سفر محمود احمدی نژاد به لبنان یک واقعیت تاریخی و سیاسی را کاملا برجسته می سازد و آن اینکه جمهوری اسلامی از روز تاسیسش تا امروز هرگز دنبال آرامش و صلح پایدار در منطقه خاورمیانه نبوده است.
به وجود آمدن حزب الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین نقش مخرب و غیر سازنده حکومت اسلامی را بیش از پیش نشان می دهد.
نوع ادبیات سیاسی و حتی جزئیات سفر احمدی نژاد به لبنان به وضوح ثابت می کند که جمهوری اسلامی هرگز یک رژیم عادی نیست و راه نفوذ در سایر کشورها را در برپا کردن شبکه های ترور و وحشت یافته است.
از دیدگاه من، پس از گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی و نیز پس از انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا در لبنان به کمک جمهوری اسلامی ،غرب و به ویژه آمریکا خطر گسترش"اسلام سیاسی" و "تروریسم مبتنی بر تقدس مذهبی" را بسیار دست کم گرفتند و به صورت نرم افزاری با آن مقابله نکردند و نکوشیدند از طریق رسانه های تصویری و نهادهای مدنی با این خطر چالش کنند و اگر هم در اندیشده مقابله بودند، عموما شیوه هایی مبتنی بر روشهای سخت افزاری مانند تهدید نظامی و یا تحریم اقتصادی را مطرح کردند.
امروز پس از سی و یک سال از به روی کار آمدن وارثان سیاسی نواب صفوی، رژیم ایران به کانون تنش و ضدیت با صلح مبدل شده و هنوز بسیاری در آمریکا و اروپا خواهان مذاکره و کوتاه آمدن در مقابل این رژِیم هستند. به نظر من آمریکا و به ویژه اروپا به خاطر منافع اقتصادی و ادامه مبادلات بازرگانی، "هستی" خود و نیروهای سکولار خاورمیانه را حراج کرده اند.
سخنان تهدیدآمیز احمدی نژاد و لحن تند وغیر مسئولانه خامنه ای را نباید تنها ژست های سیاسی برای جهان اسلام و عوام الناس عرب دانست، بلکه نشان دهنده عمق ستیز این حکومت با مبانی ثبات منطقه ای و توافق و همزیستی کشورهاست و فقط مصرف داخلی هم ندارد بلکه برای بحران زایی دائم نیز می باشد.
تا هنگامی که "حکومت" (و نه "دولت احمدی نژاد") جمهوری اسلامی بر قلمرو سرزمینی ایران حاکم باشد نخواهد گذاشت میانه روی و اعتدال و آرامش به منطقه خاورمیانه بازگردد. برخلاف نظر بسیاری، مشکل احمدی نژاد و یا فقط سپاه نیست بلکه "سیستم و طرز تفکری" است که احمدی نژاد و سپاه قدس تنها آن را متبلور می سازد».
«آیا شما با این همه سر و صدا برای
احمدی نژاد، قصد دارید قهرمان سازی کنید؟»
کاربری از همدان، با نام مستعار "ابوسینا" نوشت:
«من بسیار خشمناک هستم از این که شما در سایت خود، و رسانه های همگانی در دنیا، این همه در روزهای اخیر از سفر احمدی نژاد به لبنان سخن گفته اند. مگر او کیست که این همه سر و صدا راه می افتد؟ سفر او چه تاثیری می گذارد؟ می رود و حرف هائی می زند و شعارهائی می دهد و به تهران بر می گردد! چه خواهد شد؟
احمدی نژاد کاره ای نیست. او تنها سخنگوی یک جناح رژیم است – جناحی که حتی خامنه ای نیز به سوی آن کشانده شده و قدرت را در دست خود قبضه کرده است.
از شنیدن سخنان شنونده ای در رادیو اسرائیل که خواهان نابود کردن احمدی نژاد در جریان دیدارش از لبنان شده بود، به خشم در آمدم و سخنان یک سیاستمدار اسرائیلی (اریه الداد از حزب راست گرای "اتحاد ملی") که گفته بود اگر احمدی نژاد به مرز اسرائیل نزدیک شود، باید با یک گلوله کار او را یک سره کرد، موجب عصبانیت من گردید.
شما می خواهید با این کارها "قهرمان سازی" کنید؟ گیرم که احمدی نژاد هم .... واصل شد، یکی دیگر جای او را خواهد گرفت. یادتان رفت وقتی 72 تن از سران حزب جمهوری اسلامی کشته شدند، فورا دیگران جایشان را گرفتند. احمدی نژاد خودش قدرتی ندارد، بلکه آن جناحی که پشت پرده از او جانبداری می کند – و منظورم سپاه پاسداران است – او را جلو فرستاده تا هدف های این جناح را پیش برد».
(توضیح "همدمی": دیدار احمدی نژاد از لبنان و قراردادهای امضا شده و قراردادهای دیگری که ایران به دولت بیروت پیشنهاد کرده و هنوز جواب نگرفته، و پول کلانی که ایران در لبنان هزینه می کند و قدرتی که در حمایت از حزب الله نشان می دهد، همه و همه ممکن است برای اینده لبنان سرنوشت ساز باشد و منطقه را به آستانه یک فاجعه جدید بکشاند).
شیخ کاظمینی بروجردی: «آیا وجود اسرائیل زیان آور
است و یا استبداد دینی حکومت کنونی در ایران؟»
هواخواهان شیخ کاظمینی بروجردی که به علت انتقاد از حکومت دینی ایران و مطرح کردن لزوم جدائی مذهب و حکومت اکنون چندین سال است که در زندان اوین گرفتار آمده، به نام وی پرسش هائی را خطاب به شیخ حسن نصرالله، به مناسبت سفر احمدی نژاد به بیروت مطرح ساختند که در آن آمده است:
«چند سئوال از شما که با تکیه بر ولایت مطلقه فقیه در لبنان ادامه حیات داده اید، دارم که باید پاسخ آنرا به تاریخ نگاران امروز و فردای جهان بدهید:
1. آیا زیان استبداد دینی، برای خدا و رسولش بیشتر است یا وجود دولت اسرائیل؟
2. آیا دفع لحظه ایی و دائمی مسلمین به وسیله استعمار اسلامی ایران، مصداق "یخرجون الناس من دین الله افواجا" می باشد یا تداوم حیات اسرائیل؟
3. آیا شما می دانید این مبالغ سنگین و عظیمی که از بیت المال کشور مظلوم ما، به سوی شما سرازیر می گردد، به بهای فقر و فلاکت ملت نجیب و مهربان این مملکت است؟
4. آیا رضایت می دهید که لبنان پایگاه عرض اندام حکومت مدعی دیانت ایران گردد و در مقابل، این دو گانگی ها، تبعيض ها و ظلم ها که به نام ولایت معصومین می شود و معیشت جامعه را به چالش آورده و اقتصاد مردم را به تنگنا کشانده و سبب ارتداد و رو گردانی خیل عظیمی از ملت شده، ادامه یابد؟
در خاتمه نظرتان را به این چند هشدار روایی معطوف می دارم که:
"اذا فسد العالِم فسد العالمَ" (هنگامی که حکیمان فاشد شوند، جهان فاسد می گردد)
و نیز "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم" (حتی در شرائط کفر نیز حکومت می تواند دوام یابد، ولی با ظلم، نابود می شود)
و ایضا "الاقرب یمنع الابعد" (چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است).»
«چون خودشان از فرهنگ و تمدن عقب افتاده اند،
دستاوردهای علمی و فرهنگی دیگران را تحقیر می کنند»
مهندس همایون ابراهیمی در اسرائیل نیز در نامه ای که خطاب به "کارملک" دوست خود، از جمله نوشته است:
«در شهر هرتسلیا که به یاد هرتسل، پایه گذار جنبش صیونیسم و ناسیونالیسم یهود، در مرکز اسرائیل برپا شده، شب گذشته (پنج شنبه 22 مهرماه – 14 اکتبر) همایشی برپا شده بود که در آن موسیقی سنتی ایرانی نواخته می شد و چند صد تن دوستداران موسیقی ایرانی تالار را پرکرده بودند و نه تنها بسیاری از تماشاگران، بلکه شماری از نوازندگان نیز اسرائیلی غیر ایرانی بودند و شور و شوقی بر تالار حکمفرما شده بود.
... درونم را افسوسی سنگین و دردناک فرا گرفت... به این توده ی مردم موسیقی دوست و دوستدار ایران می نگریستم که آن چنان به نوای کهن موسیقی ایرانی گوش می دادند و به فرهنگ ایران ارج مینهادند که گوئی خود نیز زاده ایران هستند و از چشمه لایزال فرهنگ ایران زمین سیراب شده اند.
هنگامی که احمدی نژاد برای دیدار به لبنان آمده و او هم در پی سخنانش ما اسرائیلیان را "مردمی بی فرهنگ" میخواند، کارملک، از سخنان احمدی نژاد نبود که دلم به درد آمد؛ چون همگان او وسخنان و رفتارش را می شناسند، همان کرداری که با خوی نیک اندیشانه ی ایرانیان هیچ همخوانی ندارد. همگان می دانند که او ایرانی نمی اندیشد، بلکه بیشتر به همسوی با تازیانی گرایش دارد که بیش از هر دشمن دیگری بر درخت بارور فرهنگ شکوهمند ایران زمین تیشه زده اند.
دلم برای این می سوزد که احمدی نژاد و اربابان پشت پرده اش نمی دانند و یا خود را به ناآگاهی می زنند که این "ملت بی فرهنگ اسرائیل" نه تنها پایه گذار مکتب یکتاپرستی در دنیای جهل و خرافات چند هزار سال پیش بوده، بلکه امروز نیز یکی از پیشگامان فرهنگ و دانش بشری است که پژوهشگرانش جایزه نوبل می گیرند و دانشمندانش کشفیات مهم پزشکی می کنند و مهندسانش یک ستون پایدار دانش کامپیوتری و تکنولوژی جهان هستند.
چون خودشان ندارند، چون شیوه فرمانروائی سرکوبگرانه آنان امکان رشد فرهنگ و دانش را نمی دهد، می کوشند دستاوردهای دیگران را نیز به هیچ گیرند و همچنان کوس برتری زنند، که در واقع کوس رسوائی آنان است که بر بام مردمان به صدا در می آید و آهنگی گوشخراش دارد».