ماجرا از اون جا شروع شد که سید علی مموتی را فرستاد شهرداری و بعدش هم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی برگزار کرد و مموتی را با کوسه دعوا انداخت و گفت البته دوستی من با کوسه 54 ساله است ولی نظر مموتی به نظر بنده نزدیکتر است .انقدر دوستی سید علی با مموتی صمیمی شد که حتی چند میلیون رای براش خرید و اینجوری شد مموتی برای بار دوم رییس جمهور اسلامی شد .
مموتی توهم برش داشت که بدون تقلب بیش از 24 میلیون رای اورده و رییس جمهور اسلامی برگزیده مردم مسلمان ایرانه !
اینجوری شد که مموتی یواش یواش پر رو شد حتی در زمان تنفیذ رسمی برخلاف دور اول به جای اینکه دست علیل سید علی را ماچ کنه شونه اش را ماچ کرد .
همین جوری ادامه داشت تا اینکه مموتی گفت مشا مشنگ را میخوام معاون اول کنم بعد سید علی گفت غلط می کنی . مموتی هم کوتاه امد .
همین طور مموتی زیر ابی می رفت و در توهمات امام زمانی ذوب شد و گفت دولت ما اصلن به امام زمان پاسخ میده و مصوبات مجلس را زیر پا میذاشت و به مجلس شورای اسلامی پاسخگو نبود و چند میلیارد دلار بالا کشید .نماینده سید علی در وزارت بیرونی ( حاج منوچ ) را برکنار کرد ...
کار به جایی رسید که یه حیدر دماغویی که وزیر جاسوسی بود را برکنار کرد و این بار هم سید علی نامه داد و گفت نه حیدر دماغو باید بمونه .
یه شب مموتی تصمیم گرفت به مردم بگه سید علی نه سید خراسانیه نه وقتی بدنیا امده گفته یاعلی و سید علی ادم بدیه , برای همین با کمک مشا مشنگ به فکر کودتا بر علیه سید علی افتاد و مقدمات کودتا بر علیه سید علی را فراهم کرد .
